به گزارش امواج نیوز- پدرام باقری : ۱. توماس هابز را از آغازگران اندیشه سیاسی مدرن در اروپا میدانند. هابز فیلسوفی بود که در کتاباش «لویاتان» تلاش کرد خاستگاهی حقیقی و غیردینی به نهاد حکومت ببخشد و نهادهای سیاسی را از این دریچه بازآفرینی کند. هابز با طرح فلسفهی مکانیکی باب متمایزی را در سیاست و رابطهی فرد با دولت باز کرد که تا زمان وی بیسابقه بود.
او در لِوْیاتان میگفت انسانها در ابتدا در وضع طبیعی به سر میبردند. در این حالت که میتوان آن را وضعیت بدون قانون یا بدون دولت هم نامید، آزادی انسانها بینهایت است و خرسندی آنها بستگی به قدرتی دارد که میتوانند اعمال کنند. هابز میگفت برخلاف انتظار انسانها در وضع طبیعی هرگز روی خرسندی را نمیبینند چرا که همواره در هراساند مبادا همسایهشان قدرت بیشتری کسب کند و آزادی آنها را سلب و قدرتشان را درهم بشکند.
هابز از همینجا تلاش میکرد نشان دهد که چرا انسانها با محدود کردن آزادی خویش، دست به بنیاد گذاشتن نهادی تحت عنوان لویاتان یا دولت میکنند؟
انسانها از ترس قدرت بیشتر رقیب طی یک قرارداد اجتماعی میپذیرند آزادی بیحد و حصر خود را به نهادی (لویاتان) بسپارند تا با اعمال قدرت همهجانبه صلح را در میان مردمان حفظ کند، امنیت را برایشان به ارمغان آورد و انسانها را از وضع طبیعی به وضع مدنی بکشاند. وضعیتی که اگرچه محدودیتهایی دارد اما نقطه قوتش آنجاست که تحت حمایت قانون، از گزند دیگران درامانیم و در روزهای سخت میتوانیم به مدیریت آن دلخوش باشیم.
۲. اینروزها با شیوع ویروس کرونا و افزایش روزانهی تعداد مبتلایان، ضعف و ناکارآمدی حکومت بیش از پیش نمایان شده است.
در میان این ناکارآمدی، ناتوانی در اتخاذ تصمیم و عدم مدیریت بحران، باید کاهش اعتماد عمومی شهروندان به حکومت را هم درنظر بگیریم. وضعیتی که در آن به امار رسمی اعتماد چندانی نیست و شایعات بیش از وزارت بهداشت خریدار دارد.
اما چرا هابز به وضعیت ما ارتباط دارد؟
مسئلهای که هابز تلاش میکند آن را نشان دهد دقیقا همان معضلی است که ما آن را فراموش کردهایم. ما قراردادی اجتماعی امضا کردیم و حکومت را به هیات حاکمهای تحویل دادیم تا از ما محافظت کند. اما اینروزها این کار از توان حکومت خارج است. با رجوع به نظرات فوکو میتوانیم بگوییم حکومت قلمرو نفوذ خود را به سطح حاکمیت (نظارت از بالا) تقلیل داده و صرفا از مردم میخواهد بهداشت فردی را رعایت کنند و از خانه خارج نشوند.
اما حکومت نمیتواند این مسئله را حل کند که کارگران روزمزد، دستفروشها ، تهیدستان شهری و… چگونه زندگیشان را بگذرانند؟
حکومت نمیتواند به این پرسش پاسخ دهد که چرا آمار مبتلایان در ایران – بعد از چین که کانون این ویروس بوده است – مقام اول در جهان را دارد؟
تضاد در حاکمیت تا سطحی بالا گرفته است که حتی شاهد اتخاذ یک تصمیم مشترک در سطح ملی نیستیم. هیات حاکمه در روزهای مهم تصویب بودجه سال آینده مجلس کشور را تعطیل میکند اما از تعطیلی اداراتی که کارمندان عادی در آن مشغول کار اند سر باز میزند.
کدام منطق میتواند این وضعیت را توضیح دهد؟
ناکارآمدی تا آنجا پیش رفته که تصمیم سادهای درباره ساعت کار ادارات در طول چند ساعت بارها تغییر میکنند و در این شرایط مردم بیشتر مضطرب میشوند و اعتمادشان را بیشتر از دست میدهند.
حکومت قدرتِ موثر خود را در ساماندهی جامعه از دست داده است. تعدد بحرانها در چندماه اخیر، دوگانگی در هیات حاکمه، کاهش اعتماد عمومی و افزایش مشکلات اقتصادی توان تغییر وضعیت را سختتر از گذشته کرده است.
در این شرایط برخی روشنفکران به احمقانهترین شکل ممکن مردمی را که خود قربانی وضعیتاند مقصر جلوه میدهند اما فراموش میکنند که ما حکومتها را میسازیم و نخبهها را در هیات تصمیمگیری قرار میدهیم تا در این روزها وضعیت را مدیریت کنند، جلوی مسافرتهای مردم را بگیرند و…
با تمام اینها میتوان ادعا کرد ما در وضعیت بیدولتی قرار گرفتهایم. این خودِ مردماند که پویش به راه میاندازند، هشتگ میزنند و از مسئولان میخواهند کاری انجام دهند. در صورتی که وضعیت باید دقیقا برعکس میبود.
ما در شرایط بحرانی، با سیستمی مواجهیم که دیگر وظایفش را به درستی انجام نمیدهد و قدرت موثرش را از کف داده است.
بهتر بود میگفتید دولت نه حکومت
الان توی این شرایط بهتر هست که امار رسمی دولت رو دنباال کنید/چه فرقی برای دولت میکنه که تعداد واقعی رو بگه یا نه؟،که الانشم امار خیلی رفته بالا و مثلا چه ترسی داره که بگه یا نه
ایران الان رتبه سوم رو داره/حالا تقصیر دولت که چرا امار رفته بالا؟؟ایتالیا و کره جنوبی و ژاپن هم امار رفته بالا
الان اکثر کشورها دچار این بیماری شدن و کم کم تعدادشون میره بالا
اره این یه امر عادی که دولت از خود مردم و قدرت اصلی دولت مردم هستن/مثلا از دولت و حاکمیت چه توقعی دارید که انجام بدن و همه و همه در حال تلاش هستند