تاریخ : جمعه, ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Friday, 3 May , 2024

بالاخره کنگان باید چکار کند؟ بخندد یا گریه کند!

  • کد خبر : 3613
  • 10 اسفند 1396 - 11:30
بالاخره کنگان باید چکار کند؟ بخندد یا گریه کند!

سال ۹۶ رو به پایان است و سال ۹۷ در پیش … با حسابی سرانگشتی وحتی بدون ورق زدن تقویم سال جاری می توان به موفقیت های وعدم موفقیت های جمعی واجتماعی و یا فردیمان بپردازیم.

امواج نیوز، آغاز ۹۶ کجا بودیم وپایان آن به کجا رسیدیم؟ بدیهیست که افراد دراین شهر بصورت متفرق و تفکیکی هرکدام به ظن ومحاسبات خود برآوردی در مجموع مثبت یامنفی در ته مانده سال برای خود تعیین می کنند.
همانگونه که درعنوان این نوشتار ملاحظه می فرمائید،محوریت با تیتری بعنوان کنگان است . کنگان در راندمان کلی توسعه ی همه جانبه وپایدار چگونه می بینیم. واین می تواند مهمترین سخن عقلای قوم از پیر تا جوانش باشد. هر تعبیری را که دراین راستا بر زبان می اوریم قاعدتاً دلیلی وتوجیهی برایش داریم که نوع برداشت سالانه جامعه از جهت ایجابی یا سلبی اش به دیدگاه مخاطب با رویکرد ، تعاریف وشاخص ها و استاندارد ها و اهداف وآرزوهای سالانه اش پیوندی تفکیک ناپذیر دارد.
آنچه دراین مقدمه برایم خیلی ویژه بوده این است که با سیری کوتاه در بررسی رویدادها، حوادث ، اتفاقات، پدیده ها وماجراهای کوچک وبزرگ، سوژه های کوتاه وبلند درابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ببینیم چه تجربه ی موثر ومفیدی برای سالی بهتر درچنته ی برنامه و توشه عمل داریم.؟
واضح است که جامعه ی ما مشکل شعار دادن و مانور الفاظ ویا ردیف کردن اصطلاحات و حتی زبان آوری دربیان درد ها و مشکلات نداردوحتی اخیراً وعلی الظاهر تا حدی در زمینه ی فکر کردن هم ندارد!
“جملات و کلمات” مانند انسان ها متولد شده و فرسوده شده ومی میرند ..اولی فریزشده وبه فراموشی سپرده می شود ..ودومی به گورستان و ووادی نسیان رهسپار می شود ..
در این میان مجموعه ای از کلمات در فراز ونشیب لحظه ها تعمیم می یابد مثل “یاس” و”امید ” که در اصل ذهنی هستند و برخی افکار حاصل تلاش ذهنی انسانهائی است که دیگردربین ما نیستند تسری می یابند و مسیر تکامل می جویند .این دو کلمه منبع خنده وگریه هر جامعه ی هستند که شهرما هم از این قاعده استثنا نیست.
درحال حاضر نمیتوان منبع ملموس قاطع دیگری را معرفی کرد بنابراین معضل جامعه ما عملیاتی نکردن شعار،عدم بکار گیری بجا وموثر کلمات وعبارات .عدم اقدام وعمل مورد نیازحسب یک برنامه هدفمند همه جانبه وطرحی جدی وپیگرانه است.
در عبارات رایج، می گویند: ذهن و معنی و مفاهیم آن را توسعه دهید : فکر کنید .. به اطلاعات وداده های جدید نگاه کنید تا افق دید شما گسترده شود،
و لی به نظر می رسد که کسی بصورتی واقعی بدنبال این مقوله نیست مصداق ساده آن درهمین زمان کوتاه گذشته به این متمرکز نشده ایم که چگونه جوامع دیگر گره مشکلات را باز می کنندو چگونه نرخ رشد شاخص های اصلی توسعه را ارتقاء می دهند ودر نهایت چگونه خلاقانه راه ابتکار وپیشرفت را درمی نوردند…‏
وقتی از بالا تا پائین هرم تاریخ کارکرد ذهن بررسی می کنیم می بینیم که : سیب درختی از هزاران سال پیش از شاخه اش جدا می شده وبزمین می افتاده است، اما زمانی که یک سیب بر سر نیوتن سقوط کرد او در مورد دلیل اینکه چرا این سیب بر روی زمین سقوط کردو به بالا نرفت شروع به فکر کردن کرد ،نهایتاً او قوانین جاذبه را اینگونه کشف کرد …‏
و در مورد اثر قهوه بر بی خوابی ونشاط انسان یک چوپان هنگامیکه دید گوسفندانش وقتی برگ قهوه می خوردند به جست وخیز می پردازند و خواب نمی روند!!‏..‏ متوجه شد که این تغییر در تحرک وعدم تحرک گوسفندان ناشی از تاثیر درخت قهوه است و قهوه به نوشیدنی ها ی پرمشتری اضافه شد …‏
بدین ترتیب تمرکز بر تمام وقایع کوچک منجر به تغییرات بزرگی در زندگی انسان شد، در واقع همه اینها شوک ها ئی بودند که موجب شد تا موتور مغز توسعه یافته و روشن شود و راه بهره گیری از یک ماجرا را به بشریت نشان دهد.
در مقابل اگر بزرگترین جراح با دستگاه های جدید ومدرن ولی غیر استریلیزه درنظر بگیرید، او یک قاتل خواهد بود! همانطور ‏اگر یک جراح ناشی همان ابزارهای پیشرفته غیر استریل بکار ببرد،بازهم او یک قاتل است! تفاوتی نمی کند . چون عمیق عمل نکرده و هردو به یک اصل حیاتی هرچند ساده دراین کار علمی توجه نکرده اند!‏
من این فایل را به مناسبت تغییر در پروسه مدیریتی و منتخبین از سالها پیش به این اینسو در شهرستانمان می گویم و به شخص خاصی نمی خواهم اشاره کنم ، بلکه به ایده ها وافکار وچرخه ی پشت اذهان جامعه مان ونتایج آن بصورت کلی نظر دارم ..
در مغز افراد.. کدام برنامه ها مهم بوده واولویت دار هستند .. واینک مردم ما درطول سالی که گذشت چقدر از جنبه ی مثبت این افکار بهره مند شدند، واگر غیر این است: چهره های جدیدی نیستند،زیرا ایده ها و افکار جدید بعنوان پیشران برنامه ها ، البته هدفمندی عرضه نشده اند تا در میان مردم شهرمان گسترش پیدا کند، تا اینها تغییرجدیدمطلوبی را حس ولمس کنند..‏عوامل وعناصر بحرکت درآیند وجامعه احساس خوب و پرنشاط وامیدوار کننده ی داشته باشد
با حضور موثر در میان جامعه جهت وهدف نشان داده شود که این رفت وآمد کلمات وافراد مفید بفایده بوده ونه صرفاً تغییرات فیزیکی.؟
سیاست تبدیل به شگردی برای تعویق وتاخیر انداختن تصمیم گیری و وعده ها تا فراموش شدن آنها شده وتلقینی برای ابراز وجود شده است فرهنگ ابزاری برای مشغول کردن و سرگرم کردن و اقتصاد وسیله ی برای افزایش فاصله ی بین غنی وفقیر و افاده ورقابت بین دار وندار واجتماع به مجموعه ی برای تماشا وشاهدی برای امروز و فردا …
تفاوت بین فلسفه و علم: هر فیلسوف باید یک راه حل برای تعدادی از مشکلات پیدا می کند .و این مشکلات حل می شود .. که او باید در آنها عقیده خاصی داشته باشد .. این مشکلات عبارتند از: وجود خالق، منشاء جهان، ارزشهای اخلاقی، ارزشهای فضیلت، رفتار انسان و زندگی پس از مرگ..‏..

در علم،جریان سیال این است که جهان از تحقیقات سابق پیروی می کند و به آنچه که دیگران به دست آورده اند، بیفزاید . به عبارت دیگر، فلسفه این است که اگر شما ماشین داشته باشید، فیلسوف می پرسد که آیا این وسیله اصلاً وجود داشته است؟ و سپس از اول تا آخر آن را تجزیه کرده و به هم ریخته شده و دوباره به هم وصل می کند وبه دریا می اندازد و شما را به راه رفتن بر روی پای خود دعوت می کند.اما جهان و مخترع آن را تغییر شکل می دهد و موتور آن را رشد وارتقاء می دهد و در سوخت و رنگ، اندازه و شکل آن تغییرات مطلوب و مشتری پسند ایجاد می کند ..‏
و سیاست که بخشی از دانش است در بسیاری اوقات برای ادامه ی حیات هردورا محکوم می کند زیرا پاسخی برای بسیاری از مجهولات که خود آفریده ندارد .؟! بعبارتی دیگر اغلب دراین عرصه بمجادله می افتیم یعنی تبادل جهالت و متفرق گشتن و غافل شدن ازهدف ونه عمیق شدن در مباحثه بمعنای تبادل آگاهی و پرداختن به هدف!

یکی از تلخ ترین اظهارات در تعاقب جلسات و نشستها و دید وبازدیدها وتصمیمات متخذه درآن اجتماعات چند ساعته ی ریز درشت این است که آنها سازنده و پربار بوده اند : کاشتی، صورت گرفته اما داشتی درادامه کمتر دیده شده وبرداشتی ( خروجی ) چشمگیری عاید جمع شهروندان نمی شود.
اما جوامع دیگر برخلاف ما عمل می کنند : برای نمونه رسانه ی گزارش داد( حاصل یک نشست برای پرورش دهندگان ماهی با کار علمی ) : در جزیره تایوان.. شاهد شگفتی های مهندسی ژنتیک و تغییر اندازه ماهی ها هستیم .. آنها با فاجعه ای روبرو بودند وقتی یک نوع ماهی بومی را تا میلیون ها قطعه افزایش می دادند این ماهی ها به آب های بین المللی که قایق های ژاپنی منتظر آن بودند وارد شدند واین گونه زحمت شان برباد می رفت اما ساکنان فعال دراین عرصه این جزیره را با تغییراندازه ماهی ها روشهائی در مهندس ژنتیکی این نوع ماهیها بکار گرفتند که گله این نوع ماهی به سمت ساحل آن ها باز می گردد ..
که اگر ما می خواهیم مثل ومانندی از این گونه پروژه ها موفق شود، ما باید کارگروههای فعال داشته باشیم که کارگاهی هم افزا برای برای بازآفرینی افکار وایدهای مشترک و تولد سالم هر رویا و امید وجهت دهنده انسان های بلند پرواز همشهری باشد ..
کافیست به تعدادی از اساتید و محققین و نخبه ها ومعتمدین صاحب نظر محلی اعتما د کنیم که این روند را می توانندساماندهی کنند . این دیدگاه بسیار مطرح می شود وجالب اینکه خیلی هم محترم و علمی است. اما در آن مشکل کجاست؟ تراژدی عقب ماندگی آن کجاست؟
پاسخ: برای عملی شدن این یکی برای همه تلاش ها عملیاتی دقیق و مراقبتی مستمر شکل نمی گیرد و این به بی تفاوتی رسمی در تمام دوران آمد ورفت ها تبدیل است .. در حالی که باید پرسید در قبال ارائه تحقیق وپژوهش ودسته بندی نظرات وجمع بندی پیشنهادات چه کسی ودر چه جایگاهی استقبال می کند و مشتاق به بهره گیری از پژوهش علمی ونظرات کارشناسی است؟‏!‏
دلایل زیادی وجود دارد، که دیگران موفقند وما بعکس آن از جمله: آنها با هم کار می کنند، روحیه گروهی دارند، هیچکس به تنهایی و با مغز خود کار نمی کند. و نمی گوید این تصمیم من است ولاجرم درست است ! همه ملزمند برای پیشرفت جامعه شان باهم کار کنند حتی اگر از هم خوششان نیاید این ماموریت و نقش دهی اختصاص ی برای رسیدن به موفقیت است وهرکس کار عرضی بهتری در جامعه ارائه می دهد او ارزشمند ترین است ( این ماموریت ارتقاء دهنده نقش مثبت فرد در جامعه است یعنی : آنکس که بهانه گیرنقش دهی و توجیه کننده نواقص خودش و رضایت بخشی اش در این نیست که فقط حرف خودش را بکرسی نشانده است! وموفقیت خود را در تحمیل نظر خود به بقیه نمی بیند وبه اصطلاح آن ها مدیریت بنفع خویش کند)
شرم آور است که ما چند باره با زهم به مسائلی برخورد می کنیم که قبلا حتی در طی پنجاه سال گذشته بازهم آنها را مرور کرده ایم و شهری که بیش یا حدود ۷۰ سال سابقه مدرسه و آموزش دارد اکنون مدیرانی تصمیم از خود نداشته یا آماری ارائه شود که ۲۰۰ نفر از مجموع کارمندان اداری اش غیر بومی هستند.؟!
به همین دلیل است که ما می گوییم: عجیب است که هیچ کس از این وضعیت شگفت زده نمی شود و چرا ما از دشواری مورد بحث، نگرانیم و فقط به خواب رفته وبلند می شویم مثل روزهاوسالهای گذشته و ایمان ، و اعتماد بنفس کمی به خود و اصل کار علمی داریم، وبدتر اینکه ما رضایت کامل خود را درجلب رضایت دیگران می بینیم .
ذهنمان با: آفت و معرفت درکنارهم راحت است وانتظار داریم اتفاق خاصی بیفتد. و عجیب تر اینکه وقتی از موضوعی صحبت می کنیم طوری با هیجان و التهاب از آن سخن می گویم که گویا همین دیشب رخ داده است . ونه سالها با آن دست به گریبانیم چیزی که ما در کنگان کشف کرده ایم این است که ما از پنجاه سال پیش تاکنون نشده برای یکبار بار از موضوع ساختاری وزیر بنائی شروع نکرده ایم که آن را با هم به پایان ببریم و با هم لبخند بزنیم که اینکار را باهم برای شهرمان انجام دادیم واین هم نتیجه اش.‏
و اکنون در آستانه ی سال ۹۷ آیا زمان آن نرسیده است که حتی برای یکبار در پیگیر ی امور زیرساختی شهرمان جدی باشیم و لبخند واقعی را تجربه کنیم / عبدالمجید اورا

لینک کوتاه : http://amvajkhabar.ir/?p=3613

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت امواج نیوز منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.