به گزارش امواج نیوز به نقل از شعار سال، اختلاف بر سر توزیع عوارض آلایندگی عسلویه همچنان بالاست. از یک سو استان فارسیها بخشی از این عوارض را حق خود میدانند و معتقدند بوی گوگرد عسلویه سهم روزانه برخی از مناطق این استان شده است. ازسویی بوشهریها این عوارض را سهم مردمان این منطقه میخوانند و محکم ایستاده اند تا ریالی از این رقم به شهر یا استانی غیراز بوشهر داده نشود.
در یک نگاه انسجام مسوولان بوشهر قابل تقدیر است اما دراین بین یک سوال ایجاد میشود که این سهم تا کنون در چه بخشهایی هزینه شده که مسوولان عسلویه و یا حتی فارس اینچنین برای این رقم دست و پا میکشنند اما طی سالهای گذشته رفاه مردمان عسلویه تغییری محسوس را شاهد نبوده است تا جاییکه خبرها حکایت از بسته شدن درمانگاه کلیدی یکی از همین مناطق زیرمجموعه عسلویه دارد. مسوولان عسلویه این روزها از استاندار گرفته تا نماینده این مردمان در مجلس در تلاشند تا حق این منطقه در جیب استانی دیگر نرود اما هیچکدام از جزئیات هزینه کرد این رقم سخن به میان نیاورده اند و تنها الماسی نماینده دیر، کنگان، جم در مجلس گوشه اشاره ای داشته به این نکته که رقم عوارض آنچنان ناچیز است که با آن حتی امکان ساخت یک بیمارستان در منطقه هم وجود ندارد.
اما یک سوال؛ در تمام این سالهایی که عوارض دریافت شده واقعا امکان ساخت یک بیمارستان با بودجه سالیانه این بخش وجود نداشته و اگر مسایل مهمتری وجود داشته واقعا لازم نیست شفاف سازی برای مردمان عسلویه در خصوص نحوه هزینه کرد این عوارض صورت بگیرد؟ دراین بین نباید از سازمان محیط زیست هم غافل ماند که امسال ۱۸ پتروشیمی مستقر در عسلویه را از پرداخت عوارض آلایندگی فصلی معاف کرده و باید پرسید این سازمان با چه استدلال و بهتر بگوییم مستنداتی این پتروشیمیها را از پرداخت عوارض معاف کرده است.
شاید بد نباشد گوشه اشاره ای شود به اظهارات الماسی دراین خصوص؛ به گفته این نماینده مجلس، محیط زیست شاخصی برای پایش ندارد و تصمیمات آنها در تهران اتخاذ میشود، تصمیماتی که مربوط به مسائل حیاتی مردم منطقه است باید با بررسیهای دقیق و علمی نه با رابطههای رانتی و منفعت طلبانه اتخاذ شود. اما دراین بین اغلب مسوولان بوشهر دلیل چنین پیگیری برای اختصاص کامل عوارض به عسلویه را دراین نکته جستجو میکنند که عوارض آلایندگی حق کسانی است که در زیر مشعلهای سوزان و آلاینده این منطقه زندگی و ریههای خود را از دست میدهند و بیماریهای پوستی گرفتهاند.
حال یک سوال نهائی؛ با این استدلال مسوولان بوشهر باید پرسید با این عوارض سالیانه واقعا کدام مجموعه درمانی تخصصی برای بیماریهای ریوی و پوستی مردمان عسلویه ساخته شده است که حداقل پیگیریهای “نفتیها” برای اطلاع رسانی آن به جایی نرسیده است؟ به هرحال باید قبل از اختصاص هر نوع رقمی دراین بخش در ابتدا مسوولان پاسخ دهند این مبلغ با چه استراتژی و برنامه ای در منطقه هزینه شده که امکانات ایجاد شده قابل رویت نیست؟ ازسویی این سوال همچنان به قوت خود باقی است که این عوارض تا چه اندازه جذاب است که دو استان برای دریافت آن از هر تلاشی غافل نمیشوند؟